آسمان رنگِ تازهای داردمثل سابق غروب، غمگین نیستدیگر از اشکهای دلتنگیآستینهای خاک سنگین نیستبعدِ بنبستهای تنهاییکوچهها غلغلهست از دیداربین آغوشِ باز پنجرههاهیچ دستی نمیکشد دیوارهمه جمعاند دور یک سفرهسفرهای که به وسعت دنیاستهمه سیرند در عدالتِ نانکنج عزلت گرسنگی تنهاستدر جهانِ بدون شاه و گداهیچکس کدخدای مردم نیستسهمِ دارا هزارها خروارسهم بیچیز، بوی گندم نیست!جنگها رفتهاند در تاریخو همانجا هنوز میجنگندمدتی میشود به اذنِ خداشیشهها هم رفیق با سنگاندهمهجا هر دو روی سکه یکیستاز دورویی خبر نمیگیرندهمه مؤمن به دینِ یکرنگیهمه کافر به کیش تزویرندکارِ محرابِ مسجد کوفهاقتدا بر امامتِ قبلهستدر و دیوار مسجد سهلهمفتخر از اقامت قبلهستمدتی میشود مؤذنهااز مناره نمیپرند به چاهمیشوند از کبوتران نجفبا دو بالِ علیولیاللهمدتی میشود که قاتلهاآن دو ملعون که خون فروختهاندبا همان هیزمی که میدانیمدر همان کوچهای که...؛ سوختهاندمدتی میشود که فاش شدهسِرُّالاسرارِ دیرباز خداعرشیان و زمینیان جمعاندسرِ آرامگاهِ رازِ خداچند وقت است هر شب جمعهکربلا در مدینه مهمان استگنبدی همقوارهی خورشیدسایهسارِ مزار پنهان استروزگارِ چکیده از قلممقطرهای بود، از جهانِ ظهورباقی این ترانهباران رامینویسیم در زمان ظهور.برچسبها: نگاه منتظر, آموزش پروپوزال نویسی, آموزش مداحی, سعید میری بخوانید, ...ادامه مطلب